داستان طنز روحانی و کودک
روحانی راه مسجد را گم کرده بود .
از کودکی خردسال پرسید :
فرزندم !
مسجد این محل کجاست ؟
کودک گفت: آخر همین خیابان ،به طرف چپ بپیچید ،
آن جا گنبد مسجد را خواهی دید .
روحانی گفت: آفرین فرزند!
من هم اکنون در آنجا سخنرانی دارم ،
تو میخواهی به سخنانم گوش دهی ؟
کودک پرسید :درباره چه چیزی صحبت میکنی ،حاج آقا !؟
روحانی گفت: می خواهم راه بهشت را به مردم نشان دهم .
کودک خندید و گفت: تو راه مسجد را بلد نیستی
می خواهی راه بهشت را به مردم نشان بدهی!!!
عکس دختران ایرانی کلیک کن